سلام پسرگلم و دختر نازم.یک یک ماهی هست که محیا خودشو از مبل و جلو مبلی و هر چیز ارتفاع دار بلند میکنه و ایستاده خودشو نگه میداره و این باعث میشود که (چه فعل کاملی با چه ادبیات قوی )فضلوی هاش بیشتر و هدف دارتر بشه و ماهم همچنان چهار چشمی بدنبال این وروجک لپ کلام که خانمی این سری به سراغ ماشین داداش بزرگتر رفتن و خواستن که فتحش کنن ولی امیر رضا عاشقانه آمد عاشقانه که میگم بعدان دلیل میارم با شواهد .داشتم میگفتم عاشقانه آمد و به ابجیش تعلیمی میداد که آبجی جون چیکار کن چیکار نکن حالا محیا که فکر میکرد داداشش نمیخواد اون سوار بشه سرش داد میزد و میگفت ادددددددددددددددد به همین شدت و حال به روایت تصویر خب آبجی اول بیا با خودم بشین تا بهت یاد...